۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

حكايت ماه رمضون!

حكايت ماه رمضون: ميخورين وميخورين كه مبادا تا شب كه نميخواين بخورين گشنه تون بشه!
ماه رمضان به وسطهاش رسيده و اونهائي كه به روزه گرفتن اعتقاد دارن توي اين ماه تلاش ميكنن كه هر چه بيشتر از اين ماه فيض ببرن! عصرها كه ميري توي خيابون ميبيني كه خيابون قبل از افطاركيپ تا كيپ شلوغه و ملت بدو بدو اينور اونور ميرن و در حال تدارك براي افطار و سحرين! البته با يه تفاوت خيلي كوچيك : توي اين ماه بيشتر از هر ماه ديگه اي خيلي از مردم ، رفتارهاي نادرست غذائيشون گل ميكنه با اينكه قراره كه با نخوردن كم خوراكي رو تجربه كنن و سبكتر باشن. حالا يا اينكه توي اين ماه فقط اينجوري هستن يا شايد هم بيشتر اوقات سال رفتارهاي تغذيه اي نادرستي از خودشون نشون ميدن. نميدونم هر چي كه هست كافي كه عصرها قبل از افطار يه سري بزني به بازار ، ميبيني كه ملت با كلي خوراكي بدست از رنگهاي مختلف توي خيابونا و كوچه پس كوچه ها تو سر و كول همديگه ميزنن تا بتونن بهترينها رو بگيرن ورنگينترين سفره افطار و سحري رو داشته باشن البته هر كي با وسع خودش. از انواع و اقسام غذاها و خوراكيها گرفته تا شيرينيجات جورواجور و آش وشله زرد و حليم و حلوا و رطب و...صفهاي طويلي تشكيل ميشه كه اگه يه نفر بار اولش باشه كه اين صحنه ها رو ببينه فكر ميكنه آخر دنيا شده و بزودي قرارجنگ بشه و قحطي بياد. همه هجوم ميارن براي خريدن آش و حليم و خرما و رطب و ...، حاضرن كلي توي صف وايسن تا يه كاسه آش بخرن و افطاري نوش جان كنن. زولبيا و باميه هم كه من يكي هيچوقت نفهميدم حكايتش توي ماه رمضون و ارتباطش با روزه چيه جاي خودشو داره كيلو كيلو ميخرن و ميذارن توي يخچال كه اگه مهمون اومد كم نيارن. بعضيها هم كه به خريد غذاي آماده از بازار اعتقادي ندارن مواد اوليه ميخرن تا خودشون زحمتش رو خودشون بكشن كه مبادا از كم خوردن به مشكل بخورن .اين روزها حتماً آدمهاي پلاستيك بدست زيادي رو ديدين كه در حال حمل محموله هاي سنگين شكر و آرد و البته بشكه هاي چند ليتري روغن و جعبه هاي رطب و خرما هستن! كه خودشون دست بكار بشن و از شله زرد گرفته تا آش و حليم وحلوا وخلاصه انواع غذاهاي رنگارنگ براي سفره هاشون تدارك ببينن. سفره هاي نذري رو هم فراموش نكنين كه اونها هم داستان خودشونو دارن. عريض و طويل و هزار رنگ. يكي ميگفت چه ايرادي داره بذار از اين همه پخت و پز و سفره و نذر و نياز و مراسمهاي افطار و سحري و احياي دستجمعي، چهار تا آدم بينوا هم يه لقمه گيرشون بياد ميگفت " شما جديديها خدا رو كه قبول ندارين حداقل يه ذره مرام داشته باشين!". خب گيرم كه يه سري آدم مستحق هم به يه نوايي اونهم يه ماه كامل رسيدن ، ولي به چه قيمتي؟
الان كه دارم مينويسم جاتون خالي كانال جام جم داره طرز تهيه زولبيا باميه رو آموزش ميده :شكر ، روغن ، آرد و حرارت زياد براي پخت زولبيا و باميه بايد رعايت بشه البته به ميزان كافي. اينو آشپز برنامه ميگه. بعد از خريد اونهم جنسهاي مختلف و انرژي زا موقع افطار اول رسمه كه يه قلقلكي به معده بدي ، نبايد يه راست بري سر اصل مطلب چون باد ميكني مثل بادكنك و ديگه نميتوني تكون بخوري! راهش اينه كه اذان رو كه گفتن اول رطب يا خرما با چايي بعدش آش يا شله زرد و حليم اگه خريده باشي و آب و شير پنير و سبزي يادتون نره. معده كه خوب حال اومد ميري سراغ اصل مطلب كه بهش ميگن شام م م م م .مرغ و چلو و پلو و...
از رسم و رسوم مناطق مختلف ايران هم كه بگذريم كه ماجراها داره كه كجا برا افطار چي ميخورن و برا سحر چي بخوري بهتره.ميتوني بهترين دستورهاي غذائي رو ماه رمضون پيدا كني.ايرانيهاي خارج از كشور اون دسته شون كه روزه ميگيرن رو نميدونم چطورن و چيكار ميكنن و با گرسنگي چطور كنار ميان!!
يادش بخير ماه رمضون چند سال پيش يه سفر رفته بودم يه كشور همسايه كه بيشتر مردمش مسلمون نيستن. همسايه ي يه استاد دانشگاه بودم. بهم گفت فلاني ماه رمضونه نميخواي دعوتم كني با هم پلو ايراني بخوريم؟ گفتم چرا ماه رمضون ميخواي از من پلو بگيري. گفت آخه شما ايرانيها اونجوري كه من فهميدم از معاشرت با مسلمونهاتون ، رمضون بيشتر به خودتون ميرسين. مي گفت سحر بيدار ميشين و ميخورين و ميخورين و ميخورين كه مبادا تا شب كه نميخواين بخورين گشنه تون بشه چون خدا نميذاره بخورين ، افطار هم كه شد ميخورين و ميخورين و ميخورين چون از صبح تا حالا هيچي نخوردين و گشنه تونه و خب لابد بايد حسابي بخورين. تازه براي تا فردا سحر هم كه گشنه هستين هم بايد انرژي داشته باشين! راست ميگفت بنده خدا. فكرشو كه ميكنم ميبينم ماه رمضون خورد و خوراكمون بيشتره. چرا، نميدونم!
يه روزقبل از ماه رمضون براي اينكه بفهمم مشكل كجاست رفتم بازاركه يه تست اساسي بزنم . ساعتهاي دم غروب بود. براي خريد رفتم. يه هندونه و يه كمي سبزي و ...ديگه خيلي ميلم نميكشيد چيزي بخرم هرچند توي خونه از قبل يه مشت آت و آشغال داشتم. رمضون هم كه شروع شد همون موقع و همون ساعت رفتم بازارالبته روزه هم گرفته بودم كه بهتر حس و حال روزه دارها رو موقع خريد بفهمم .بازار كه نگو ميدون جنگ وشلوغي و خلاصه كه بازار شام بود. غوغايي بود كه نپرس. گشنه بودم و خوراكيها چشمك ميزدن كه " بيا از من هم بخر! خوشمزه ام ها!". توي يه خيابون آش و يه خيابون ديگه حليم .پيشنهاد هم ميدادن كه هر چي ميخواي روغن و دارچين و فلفل هم خودت اضافه كن. منم كه گشنه بودم كلي روغن مجاني و پياز داغ و فلفل سياه ريختم .ولي شكر نبود كه بريزم رو حليم ، حيف شد! يه خيابون هم كه ماشينها بندش آورده بودن رفتم رطب گرفتم ، حتي بعضيها فرصت نكرده بودن تا ماشينهاشونو پارك كنن ، گذاشته بودنشون وسط خيابون احتمالاًقند مغزشون پائين اومده بود نميفهميدن كجان يا شايد هم براشون مهم نبود كه جريمه بشن. خلاصه اش اينكه تحريك شدم رفتم همه جور افطاري خريدم.
بعدش خونه كه رسيدم عقب ماشين پرشده بود از انواع غذاها.آش ، حليم ، رطب و ...خاليشون كردم و آماده شدم برا افطاري.به هر حال رازش فكر كنم توي گرسنه بودن معده لامصب بود. همون بود كه دستور ميداد. معده خب عقل هم كه نداره. هي ميگه اينو ميخوام و اونو ميخوام و خلاصه ميشي باربر معده. تا برگردي حسابي بارت كرده. تازه جلوشوهم نميتوني بگيري چون بهت زور گرفته. اگه هواشو نداشته باشي ، خونه كه برگشتي تلافي ميكنه و صداش بدتر در مياد.
بعد از شام حسابي و مفصل در ميزنن. در رو باز ميكني ميبيني يه پري دريائي ميگه " بفرمايين نذري آش و حلوا اوردم!" چيكار كني رد كني ، نميشه. رد نكني هم كه باد ميكني.ميگيري و اونهم يه ناخنكي ميزني كه ثوابشو ببري. شام كه تموم ميشه ميشيني ميبيني كه توي تلويزيون دكترها در مورد فوايد روزه داري و خالي بودن معده و گرسنگي و استراحت معده و سبك شدن و اينجور چيزها چي ميگن. بعضي دكترها هم كه خوش ذوقن و پيشنهاد ميكنن از خوراكيهاي مختلف بخوري كه مبادا به بدنت آسيب برسه از بس كه هيچي نخوردي! ماه رمضون هم كه تموم بشه بايد بري يه سر پيش همون دكترها چيزي برا رژيم لاغريت بنويسن تا اونهائي كه خوردي رواز توي تنت در بياري البته پول چاق شدن ماه رمضون و لاغر شدن بعد از ماه مبارك فراموش نشه.ظاهراً از رمضون فقط مهمونيش به بعضيها حال ميده. اينه حكايت ما توي ماه رمضون! مي خوريم و ميخوريم تا گرسنه نمونيم!

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

چند موسیقی آرام و ملایم کلاسیک و مدرن بسیار زیبا از موسیقدانهای مشهور

1. http://rapidshare.com/files/266545239/Inst._Best_World_s_Hits.Richard_Clauderman_-_Dolannes_Melody.mp3

2. http://rapidshare.com/files/266542531/Inst._Best_World_s_Hits.Frank_Duval_-_Me_To_You.mp3

3. http://rapidshare.com/files/266540153/Inst._Best_World_s_Hits.Blonker_-_Sidewalk_Cafe.mp3

4. http://rapidshare.com/files/266538331/Robert_Miles_-_One___One__Radio_Edit_.mp3

5. http://rapidshare.com/files/266532488/Inst.Best_World_s_Hits.James_Last_-_Biscaya.mp3

6. http://rapidshare.com/files/266529009/Inst._Best_World_s_Hits.Francis_Goya_-_Nostalgia.mp3

7. http://rapidshare.com/files/266526225/Inst._Best_World_s_Hits.R.Clayderman_-_The_Phantom_Of_The_Opera.mp3

8. http://rapidshare.com/files/266517521/Inst._Best_World_s_Hits-F.Goya._La_Raggazia_Di_Blue.mp3

9. http://rapidshare.com/files/266513963/Inst._Best_World_s_Hits.J.Last_-_The_Lonely_Shephered.mp3

10. http://rapidshare.com/files/266425504/Inst._Best_World_s_Hits.Paul_Mauriat_-_Godfather.mp3

11. http://rapidshare.com/files/266424689/Inst._Best_World_s_Hits.H.Manciny_-_The_Pink_Panter.mp3

12. http://rapidshare.com/files/266133847/James_Last_richard_Clayderman_-_Reflections.mp3

13. http://rapidshare.com/files/266130553/Alan_Parsons_-_Mammagamma.mp3

14. http://rapidshare.com/files/266129728/Era_-_Adajio.mp3

15. http://rapidshare.com/files/266059419/N._De_Angelis_-_La_40-eme_Symphonie__Mozart_.mp3

16. http://rapidshare.com/files/266054302/Ennio_Morricone-Le_Vent__Le_Cri.mp3

17. http://rapidshare.com/files/266053258/Julio_Iglesias_-_Natalie.mp3

18. http://rapidshare.com/files/264991982/Enigma-D_j__Vu__Instrumental_.mp3

19. http://rapidshare.com/files/263898958/03-S.Linzer_-_A_Lover_s_Concerto.mp3

20. http://rapidshare.com/files/263898182/06-C.Morgan_-_El_Bimbo.mp3

21. http://rapidshare.com/files/263895773/02-B.Scaggs_-_You_Can_Have_Me_Anytime.mp3

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

چند موسيقي موسيقي آرام زيبا و ملايم از مجموعه Romantic Collection كه فكر نكنم به اين راحتيها گير بيارين. مربوط به سال 2001 البته يكيشون از خواننده فرانسوي Alizee فكر كنم شنيده باشين.
اگه جالب بودن باز هم ميذارم. اگه با لينكهاشون مشكلي بود خبر بدين. همه لينكها رپيدشير. حجم هر كدومشون تقريباً 5-6 مگابايته
. اگه كسي از سازنده هاشون نمونه اي داشت بذاره.

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

بعنوان کسی که مدتها با بعضی شیوه های مقابله با تجمعات آشنائی عملی کسب کرده بود ازش خواستم که راهنمائی کنه که چیکار کنیم که تجمعات با موفقیت و کمترین هزینه باشه. بعضی موارد را ا یادآوری کرد .
وبلاگهای قبلیم را پاک کردم و این وبلاگ جدید منه .
موضوع اصلی برای من(اون مامور امنیتی که خودش هم توی این تجمعات بوده) بعنوان یک با تجربه در امر تجمعات در این وبلاگ اینه که چند نکته برای برگزاری تجمعات رو یادآوری کنم که میتونه بسیار کمک کننده باشه. از اینجهت که با کمترین هزینه معترضین بتونن حرفشون رو بزنن و صدای اعتراضشون رو،صرفنظر از محتوی اون، به همه دنیا برسونن و سرکوبگران رو سرجاشون بشونه.
1.عملیات جنگ روانی نیروهای امنیتی قبل و حین تجمع برای سرکوب و متفرق کردن جمعیت شامل این موارده:

الف. قبل از شروع تجمعات به شکل کلامی و یا رفتاری سعی در بزرگنمائی قدرت خودشون میکنن
مثل: جابجائی نیروهای انتظامی با وانت و ون در سطح شهرچند ساعت قبل از راهپیمائی برای دادن این پیام که " ما کلی نیرو داریم" در حالی که مثلاً در روز 25 خرداد ماه پلیس به شدت با کمبود نیرو روبرو بود.یا مثلاً گفتن"برگزاری مانور بسیجیان با شرکت 7 میلیون نفر" و هر کلامی که بزرگنمائی تعداد و قدرت نیروهای پلیس یا سپاه باشه.

ب.در حین برگزاری تجمع به چند شکل سعی در متفرق کردن جمعیت میکنن:
به خشونت کشوندن تجمع با نفوذ دادن بعضی عواملشون (اراذل و اوباشی که در اختیارشونه، مثلاً روز 25 خرداد از شهر خرم آباد افرادی رو اجیر کردن برای ضرب وشتم و با پرداخت پول یا وعده کاهش اتهامات) وتخریب اموال عمومی برای فراری دادن اون بخشی که نمیخوان خشونت کنن، دادن شعارهائی که کل جمعیت باهاش همراهی نمیکنن تا تفرقه ایجاد بشه، شایعه پراکنی در بین جمعیت از طریق عوامل نفوذی مثلاً گفتن اینکه " دارن توی فلان خیابون مردم رو میزنن یا میکشن! بریم کمکشون" تا ازاین طریق تعداد محلهای درگیری رو کمتر کنن تا پراکندگی نیروهاشون رو جبران کنن( متمرکز کردن جمعیت در یک منطقه مهار اون رو براشون آسونتر میکنه)، یا شایعه ی " شهر رو دادن دست سپاه" که باعث ایجاد رعب بیشتری بشن، تشویق جمعیت به حرکت کردن به سمت میدونها به جای توقف در یک خیابونی که راه فرار برای مردم نداشته باشه(ایستادن در خیابون بسته کار رو برای پلیس سختتر میکنه چون اونا هدفشون متفرق کردن جمعیت است برای همین سعی میکنن جمعیت رو به سمت میدون یا خیابانهای بزرگ هدایت کنن تا راحتتر بشه متفرقشون کرد)
اینها بخشی از عملیات روانی برای متفرق کردن مردمه که باید بهش توجه بشه. برای کند کردن روند مقابله ی پلیس با تظاهر کننده ها چند نکته بسیار حیاتی رو میگم که میتونه مفید باشه:

1. بجای تعیین یک نقطه برای تجمع بهتره که مثلاً 4-5 نقطه نزدیک بهم با امکان اتصال بهمدیگر رو با شعاع 5-6 کیلومتر در نظر گرفت چون باعث میشه نیروهای انتظامی و نظامی در چند نقطه قرار بگیرن و هماهنگی برای متفرق کردن مشکلتر از زمانیه که جمعیت در یک نقطه جمع بشن البته تعداد مردم و میزان بحرانی بودن محل ومیزان انرژی مردم در تمام نقاط باید یکسان باشه تا تمرکز نیروهای امنیتی در یک نقطه نباشه

2. نیروهای انتظامی و نظامی برای مقابله با تجمعات باید اطلاعات کافی از محلها داشته باشن : تعداد مردم، میزان بحرانی بودن، میزان خشونت،رهبران احتمالی اون جمعیت(علامتگذاری اونها با رنگ لباس یا نوع لباس)
بهمین منظور از چند روش برای جمع آوری اطلاعات استفاده میکنن: موبایل،تلفن عمومی، بی سیم ، انتقال نفر-به-نفر. با قطع پیامک و موبایل خودشون هم نمیتونن از اون استفاده کنن. بی سیم هم که توی جمعیت نمیشه استفاده کرد. تلفن عمومی هم اگه از کار بیفته کار مشکل میشه. میمونه انتقال نفر-به-نفر:یعنی ورود عواملشون به داخل جمعیت و بعد انتقال اطلاعات به افرادی که بیرون جمعیت هستن و بعد هم به مرکز فرماندهی برای تصمیم گیری و مجدداً ارسال دستورمقتضی به نیروهای میدانی برای کنترل جمعیت.روش آخر کندترین روش برای کنترل مردمه مثل روزهای اول تجمعات که چندین ساعت طول کشید و با کلی خشونت.

3.ایستادن برای حتی یک ساعت در یک خیابون اصلی و عقب نشینی نکردن حتی در صورت حمله موتور سوارها یا پرتاب اشک آور
4. جلوگیری از دستگیری مردم با ایجاد اتحاد.یکی از راههای ترسوندن جمعیت اینه که چند نفرشون رو به شکل خیلی نمایشی و تابلو دستگیر کنی تا بقیه هم بترسن. اگه دیدین کسی رو دارن میگیرن با تعدادزیاد هجوم بیارین برای آزادیش البته بدون خشونت. تا جائی که میشه اجازه دستگیری ندیم.
5. نرفتن به خیابونهای خلوت و همینطور میدونها. چون باعث متفرق کردن جمعیت میشه. بهتره مثلاً 1-2 ساعت در یک خیابون بزرگ و اصلی بدون راههای فرعی بایستیم و شعار بدیم چون هر چی بیشتر توی میدونها بریم به هدف پلیس برای متفرق کردن کمک کرده ایم.خیابون خلوت هم امکان بازداشت و تیر اندازی بیشتره.

6.با کسانی که داخل جمعیت قرار دارن و خشونت میکنن همراهی نکنیم و ازشون فیلم وعکس بگیریم و این موضوع رو طلاع رسانی بکنیم تا کسی جرات اینکار رو به خودش نده. یادتون باشه که یکی از روشهای جنگ روانی و ایجاد تفرقه و متفرق کردن جمعیت اینه که بعضی از عوامل نفوذیشون رو به شکل نمایشی دستگیر میکنن تا ترس ایجاد کنن یا اونا رو از جمعیت بیرون بکشن.
6.در بعضی موارد نادر مشاهده کردم که افراد سعی در خلع سلاح پلیس هم میکنن! اینکار احتمال تیراندازی از طرف صاحب اسلحه رو بهمراه داره. حتی در مورد لباس شخصیها، میتونه بسیار خطرناک باشه. چون اونا باید جوابگوی مافوقشون در مورد اسلحه باشن.
7.زمان تجمع رو بجای یک ساعت خاص میشه مثلاً یک دامنه در نظر گرفت مثلاً بین 4-6 و در 4-5 خیابون اصلی و وسیع با کمترین راه فرار. اینکار باعث میشه نیروهاشون رو از چند ساعت قبل در محلها جمع کنن که انرژیشون رو تحلیل میبره. چون جمعیت زیاده و خسته هم نمیشن. در حالیکه اونا کم هستن وخیلیهاشون سربازن.

8. از شهرهای کوچیک اطراف هم میشه خواست که در ساعات خاصی بیان به مرکز استان. اینکار باعث میشه پلیس و امنیتیها نیروهاشون رو به حاشیه شهر ببرن تا ورودیها رو هم کنترل کنن که خب دچار چند-نقطه ای-بودن میشن. وخب تمرکزشون برای فرماندهی بهم میریزه. حتی اگه کسی هم نیاد باز هم مجبور میشن نیروهاشون رو به اونجا ببرن. چون احتمالش تجمع اونجا هم هست.همونطور که اونا شایعه میکنن که از جاهای مختلف دارن نیرو میارن.

9. پیشنهاد مهم و حیاتی.
روز تجمع از چندین ساعت قبل تلاش بشه که ارتباط نیروهای امنیتی رو با مراکز تصمیم گیر بهم زد.خیلی ساده و بدون دردسر: با شماره های 111(اطلاعات) 110(پلیس) از طریق کارت تلفن یا تلفن عمومی( خیابونهای شلوغ که قابل دیدن نباشین) هر نفر در یک روز 3-4 نوبت تماس بگیره و اعلام وقوع جرم در خیابونهای فرعی رو بده تا پلیس و اطلاعات رو (حتی 5درصد نیروهاشون) کلافه کنن. کسانی که واقعاً وقوع جرمی رو بخوان گزارش بدن ازشون شماره خواسته میشه. ولی سعی بشه که همه چیز واقعی به نظر بیاد. از دادن آدرس کسانی که باهاشون مشکل دارین یا شوخی دارین خودداری کنین،دردسر درست نکنین. با اورژانس و آتش نشانی هم کاری نداشته باشین چون ربطی به موضوع ندارن. یادتون باشه که صداها ضبط میشه که البته اهمیتی هم نداره.

10.پیشنهاد: چند ساعت قبل از تظاهرات یک عملیات کوچیک برای بهم ریختن تمرکز نیروهای امنیتی و پلیس.
اتوبوس سواری سبز. با هم قرار بذاریم که بین مثلاً ساعات 10صبح تا 3ظهر در یک شعاع (محدوده طرح ترافیک یا یه مقدار بیشتر) به شکل خانوادگی بریم سر ایستگاه اتوبوس و هر نفر 15 تا 20 دقیقه اونجا بمونه و با اومدن اتوبوس هم هر نفریا گروه یا خانواده 2 یا 3 مسیر رو بره و پیاده بشه و اونجا هم توقف کنه و توی کل این مدت شعار هم بده. اینکار باعث میشه که نیروهاشون رو چند ساعت قبل از تجمع اصلی به خیابون های حاشیه ای ببرن تا تجمعات احتمالی رو مهار کنن و برای جمع کردن دوباره نیروهاشون انرژیشون هدر میره. ضمن اینکه قبل از تجمع اصلی کم کم مردم متحد میشن و دیگه نمیتونن خیابونها رو قبل از تجمع اصلی ببندن.چون خواه ناخواه برای مقابله با این شیوه حتماً یه کاری میکنن و دست روی دست نمیذارن. حتی اگه کاری هم نکن اتحاد قبل از تجمع اصلی شکل میگیره.اتوبوسها رو هم اگه جمع کنن باز هم مشکل حل نمیشه چون خود این کار تجمع رو بیشتر میکنه. ولی مهمه که توی خیابونهای پرت نباشه و یا حتی خیابونهای محل تجمع اصلی هم نباشه. توی هر ایستگاه بین 20 تا 100 نفر با توجه به اصلی بودن خیابون کفایت میکنه.

11. از پوشیدن لباسهائی که توی چشم میزنه خودداری بشه که روز تجمع قابل شناسائی نباشین. لباس،کفش،حتی موهای ساده. در یک کلام همرنگ جماعت. برای مقابله با اسپری رنگ هم میتونین لباس رو پشت و رو کنین یا دو تا لباس نازک روی هم بپوشین.
12. ویژگیهای مهم برای تجمع ،البته فقط پیشنهاده:
1.محلها ترجیحاً راه در رو کم داشته باشه(اونها هدفشون متفرق کردنه،زدن و تیراندازی هم برای همین کاره) 2.ترجیحاً وارد میدونها نشین و فاصله با میدون رو مثلاً 300متر حفظ کنین 3.تا 1-2 ساعت اونجا توقف بشه چون بودن در محل مهمه و یا آروم آروم حرکت بشه 4. همه سعی نکن که هجوم بیارن به یک محل، بذارین اونها نیروهاشون رو چند جا بفرستن ،کنترل چندین نقطه براشون سخته به شرطی که تمام نقاط به یک اندازه بحرانی باشه 6. با خشونت گراها همراهی نشه 7.صورت بند سبز رنگ که هم برای اشک آور مناسبه و هم نشونه ی جنبشه و هم صورت رو میپوشونه با خودتون داشته باشین 8. توی هر کدوم از نقاط تجمع همه سعی کنن تا حداقل 2 ساعت بمونن البته با انرژی زیاد و تحت تاثیر شایعات نیروهای امنیتی قرار نگیرن. اگه همه برن یک نقطه کنترلشون راحتتر میشه.البته محلهائی که مهمترن مثل مثلاً روز تحلیف جلوی مجلس خوب جمعیت بیشتری میان. یا جاهای حساس که روی اونها حساسیت زیادی هست مثل بیت رهبری، فرماندهی نیروی انتظامی، پاستور، مجلس، سفارتخونه ها، وزارت اطلاعات،زندانها.
13. جنگ روانی علیه نیروهای پلیس و امنیتیها.
دعوت از شهرهای کوچیک اطراف به تجمع 2-3 ساعت قبل از تجمع اصلی، اینترنت میتونه بسیار تاثیرگذار باشه(اعتراض با اتو و واکنش سپاه مثال مناسبیه) ،همونقضیه تلفن که توضیح دادم و اطلاع رسانی اینترنتی(از کارت تلفن یا کیوسک)
14. کسانی که میتونن فیلم و عکس بگیرن و یادشون باشه که اونها از فیلم گرفتن و عکس گرفتن بعنوان یک حربه برای ترسوندن مردم استفاده میکنن. کسانی هم که میتونن با شبکه های خارجی بخصوص روزهای قبل از تجمع تماس بگیرن و اطلاع رسانی عمومی بکنن. البته بی جهت به کسی اتهام وابستگی به امنیتیها رو نزنن چون نمیشناسنشون ممکنه کسی رو به دردسر بندازن.
15. یادتون باشه که این حرکت به شرطی به نتیجه میرسه که مداوم باشه و نه سه یا چهار بار. باید با هوشیاری ، اتحاد و شجاعت و مداومت جلو رفت وخسته نشد.
16 حکومتهای تاریک از روشنائی وحشت دارن باید نور بر کوچه پس کوچه های تاریک بتابانیم. عکس، فیلم از تمام وقایع و انتشار آنها. البته سعی در افشاگری اونهم با مثلاً نشونه های مرسوم ریش ، لباس و اینجور چیزها نکنیم تا احیاناً بی گناهی رو به دردسر نندازیم.
17. مهمترین نکته اینه که حرکت باید متکی به فکر باشه و نه به افراد. چون با توقف و دستگیری اونها همه دچار نا امیدی میشن ولی فکر رو نمیشه متوقف و یا دستگیر کرد.
18. اطلاع رسانی از طریق اینترنت، تلویزیون،حتی تماس با پلیس و اطلاعات، شبکه های تلویزیونی انگلیسی و فارسی زبان یا زبانهای دیگه،انتقا ل نفر-به-نفر، ایمیلهای تبلیغاتی، گفتگو با اعضای خانواده و دوستان و آشنایان، گذاشتن کامنت بر روی سایتهای مهم مثل بی بی سی ، سی ان ان ، فرانس24،العربیه،الجزیره قبل از شروع تجمعات در هر نوبت.
19. حضور خبرنگاران خارجی و مقامات رسمی دیگر کشورها در روزی مثل تحلیف هم بسیار فرصت مناسبی هست. که کمک میکنه که صدا به همه دنیا برسه.
امیدوارم که نتیجه بخش باشه و راهگشا.